وارونگی های یک خواب
اینجا ساعت حوالی سالهای شصت و هفت است... اینجا جنگ است اسماعیل
۱۳۹۱ اسفند ۱۱, جمعه
من چقدر سعی کنم که دستت را بگیرم که ببرم در خانه ام زندگی کنیم
آخر لامصب دستت کجاست!
تی شرت سیاهت را میبینم، نه
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
پیام جدیدتر
پیام قدیمی تر
صفحهٔ اصلی
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر