یعنی اوایل ها سرم درد نمیکرد ، بلکه گاهی یک فشاری به مغزم وارد میشد ، تب
میکردم ، ساعتها زیرنوکِ یک چیزی میخوابیدم ، دوباره بلند میشدم ، تب
داشتم ..روان ادامه داشت و روشنای کابوس هایم زیر همان لحاف ،فقط تب بو د و
تب..
حال تحریم های عاطفی همان کار را بهتر برایم انجام میدهد اینکه بدون شرح زیر یک پنجره تنها سیگار میکشم.آن هم اگر بشود..
حال تحریم های عاطفی همان کار را بهتر برایم انجام میدهد اینکه بدون شرح زیر یک پنجره تنها سیگار میکشم.آن هم اگر بشود..
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر