وارونگی های یک خواب
اینجا ساعت حوالی سالهای شصت و هفت است... اینجا جنگ است اسماعیل
۱۳۹۱ اسفند ۹, چهارشنبه
ببین
خانه ی جدیدم را به هاشم نشان دادم ، گفتم بو بکش ، مثل این است که هر روز است دارم به دیوار های اینجا آب می پاشم
.کسی پا به پای سیگار من نَنِشَت ، کسی هم که نشست تا میتوانست به من مهربانی کرد و از من دور شد
من و او
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
پیام جدیدتر
پیام قدیمی تر
صفحهٔ اصلی
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر